محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

سفر نامه مشهد9

دختر گلم محدثه جونی یه مشهد یهویی دوباره جور شد و رفتیم به پابوسی امام رضا.من واقعا خودم موندم که از لطف و کرامت امام رضا چی بنویسم چون دوباره نزدیک به یک ماه نشدکه  امام رضا مهربون ما رو دعوت کرد به حرم زیبا و مثل بهشتش.البته همه ی اینا بخاطر دل کوچک شما دختر نازمه که خیلی به امام رضا علاقه داری و وقتی از مشهد برمیگردیم خونه و همش میگی کی بریم پیش گنبدی امام رضا.وقتی هم که به حرم زیبایش میریم شما همش میگی مامانی این شعر و بخونیم و به گنبدی نگاه کنیم که البته که دیگه خودت کامل حفظی و تنهایی برای گنبد امام رضا میخونی:امام رضا به درد من دوا بده بیا منو شفا بده به من یه کربلا بده و بعدش هم این شعر و میخونی قربون کبوترهای حرمت امام ...
24 دی 1394

شبی به نام یلدا (1394)

دخترک عزیزم محدثه نازنین؛ یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت. بله دخترکم، این جمله معنای واقعی برای شب یلداست. در کنار هم بودن و باهم بودن را باید همیشه جشن گرفت شب یلدا هم شبی است که به دلیل اینکه هم یک رسم کهن و دیرینه ما ایرانیهاست و هم بهانه ای است برای دورهم جمع شدن. امسال که شب یلدا در ماه محرم و صفر نبود عمو احمد همه رو دعوت کرد خونه ی خودشون و این شب خوب و دوست داشتنی را که همراه بود با آغاز امامت امام زمانمون (عج) شاد بودیم و شاد بودیم و شاد. قصه این شب را همراه با عکسهای خوشگل و دوست داشتنی توضیح می دم. هندونه ی شیرین من یلدایت مبارک بفرمایید ...
8 دی 1394
1